درحال بارگذاری ....
به نخل خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : مصاحبه با محمد منصور

مصاحبه با محمد منصور

تاریخ ارسال پست:
پنجشنبه 19 تیر 1393
منتشرکننده:
سایت نخل موزیک

 

محمد وزیری متولد 1332 – راشد , حمید و نوید پسرانم و نوال و فاطمه دخترانم هستند .

 

از كودكي به موسيقي علاقه داشتم و از ساز جفتي موسيقي را آغاز كردم و جالب است بدانيد كه با برگ درخت انبه چيزي شبيه فلوت درست مي كردم و آن را مي نواختم بعد از جفتي رفتم سراغ يك نوع فلوت به اسم فلوت بمبئي كه مشكي رنگ بود و آن زمان لنچهايي كه از قشم به هند و پاكستان مي رفتند و چوبهاي مخصوص  ( به اصطلاح محلي چندل ) و لوازم خانگي مي آوردند اين نوع فلوت را هم با خود داشتند .

 

در قشم نوازنده فلوت نداشتيم  و يادم مي آيد شخصي به نام موسي ملقب به موسي كور كه مرحوم شده است تنها فلوت زن قشم بود و كم كم نوازندگي سازهاي بادي مثل جفتي و فلوت را ياد گرفتم .

 

حدود بيست سال داشتم كه به سمت ساز عود رفتم با ديدن يكي از نوازندهاي اين ساز حس عجيبي نسبت به آن پيدا كردم . در گذشته عود نوازاني حضور داشتند اما چندان قوي نبودند ، كارهاي عربي را اجرا مي كردند شايد نام زبير را شنيده باشيد كه در آن سالها درجنوب ايران ، بحرين و امارات و ديگر كشورهاي خليج فارس پر آوازه شده بود كه البته ايشان فقط يك نوازنده بود .

 

اينقدر به من گفته اند صداي خوبي دارم كه خودم هم باورم شده است اما اميدوارم واقعا همينگونه باشد و مردم از اجراهايم راضي بوده باشند . قبل از اينكه كار خوانندگي را آغاز كنم نوازنده بوده ام تنها خواننده اي كه در آن هنگام به ياد مي آورم خواننده اي بود به نام احمد كه از هلر قشم بودند.

 


 

 

 4 يا 5 تا از ترانه هايي را كه خودم  ياد گرفته بودم مانند ترانه هاي فاطمه رضايي در بندرعباس ( فاطمه اريت لوله . . . ) ، محمد آتون و پدرش و برخي خواننده هاي ديگر كه ابتدا آنها را تمرين مي كردم و پس از اينكه ياد مي گرفتم كوك عود راتغيير مي دادم و با صداي خودم مي خواندم . پس از اين تمرينات كارهاي خودم را اجرا كردم و به ياد دارم كه قبل از انقلاب  ترانه هايم را توسط شخصي به نام آقاي سام در يك نوار فروشي كه آن زمان واقع در فلكه بلوكي در بندرعباس بود ضبط  و دو نوار كاست  از كارهاي محمد منصور در بين مردم پخش شد . البته نام من محمد وزيري  است و منصور نام پدرم است كه به نام محمد منصور      ( محمد فرزند منصور ) در بين مردم شناخته شدم . در اكثرترانه هايم شاعران گرانقدر و گمنام را معرفي كرده ام . با آقایان عبدالصمد شیب درازی , عبدالقادر سوزایی , صالح دل از مسن , حسن عبدالله هلری و احمد اسماعیل معروف به برکه خلف رابطه خوبی دارم و همچنین با ترانه سرایان دیگر با هم همکاری داشته ایم . سعی میکنم ترانه هایی را انتخاب کنم که مناسب باشند یعنی اینکه توهین به شخص یا قومی نباشد , باعث دلخوری کسی نشود , البته جنس ترانه های ( شعر ) امروز بسیار تغییر کرده و ترانه هایی ( شعرهایی ) به سبک قدیم جذابیتی ندارند من ترانه هایی از همین ترانه سراهای خوب دارم که دیگر مناسب این دوره نیستند و بر روی آنها کار نمی کنم .

 

من فقط کارهای عود آقای محمد رفیع اشعری را در قشم می پسندم چه به لحاظ ساخت و چه به لحاظ نوازندگی چون ایشان موسیقی را کاملا می شناسند و استاد بزرگ موسیقی هستند و فکر نمی کنم قشم نظیر ایشان را دیگر به خود ببیند .

 

هشت سال امارات متحده عربی زندگی کرده ام . هنوز هم برخی مواقع از آنجا تماس می گیرند و از من برای اجرای برنامه دعوت می کنند .

 

در امارات متحده عربی هر صبح مردی را می دیدم که ساعتی در گوشه ای از خیابان می نشست و عود می نواخت اتفاقا فروشنده عود هم بود , زیبا هم می نواخت و مرا مجذوب این ساز که صدایش برایم لذتبخش بود می کرد . حس میکردم بسیار متفاوت تر از نوازنده های دیگری که می شناختم می نوازد . هنوز ساز عود را نمی شناختم اما همان حس موسیقی را که از میناب با خود به همراه داشتم مرا به سمت این ساز جذب کرد .

 

تا اینکه با ایشان دوست شدم و او عودش را به من داد و من عود را برداشتم و به خانه رفتم . مدتی عود را در خانه نگه داشتم و فقط به آن نگاه میکردم چون کار بیشتری نمی توانستم انجام دهم . در این اثنا به دنبال کسی بودم که نوازندگی این ساز را به من یاد دهد تا اینکه یک رفیق پیدا شد و او کسی نبود جزعلی محبوب که در آن زمان در کشتیهای کوچک ماهیگیری کار می کرد و دائم در سفر بین دبی بحرین و بحرین دبی  هنگام  و    . . .  بودند  و ایشان اولین اصول آموزش عود را در آن دوران به من آموختند . از کلیه کسانی که ما را حمایت می کنند تشکر می کنم و خوشحالم که هنوز هم کسانی مرا به یاد دارند و تنهایم نگذاشته اند .

 


مه نافهمم گناه ایی بوم چه بودن  *      که لو خورن ولی منع از ورودن

ایقد حیفن که بی حرکت بمونت    *        هنوزا از غرور خو سیر نبودن

ایی هر شاو تا سحر لحظه شمارن *        دبی رفتن به ساحل انتظارن

شواتن هرچه زود بارخو بکنت زیر    *   ایی چن سالن که زیر بار فشارن

گهی از غیض ازنت سر خو نه موجون        *  که راضین به خاطر صاحب خو بکنت جون

مه نافهمم گناه ایی بوم چه بودن*    که لو خورن ولی منع از ورودن

 

 

منبع : nakhlmusic.ir

اطلاع رسانی واتساپ
کلمات کلیدی

بیوگرافی محمد منصور وزیری

بیوگرافی محمدمنصور وزیری

مصاحبه با محمدمنصور وزیری

مصاحبه با محمد منصور وزیری

زندگینامه محمد منصور

نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش